محصولات ادامه نتایج »
    مدل ها ادامه نتایج »
      دسته بندی ها ادامه نتایج »
        مطالب آموزشی ادامه نتایج »
          #

          کالبد شکافی اپل ویژن پرو-بخش اول

          2/28/2024 5:18:39 PM 0 165

          در این مطلب و ویدئو، دستگاه اپل ویژن پرو را کالبد شکافی کرده و به توضیح ویژگی های سخت افزاری و بررسی بخش های مختلف این دستگاه میپردازیم.

          کالبدشکافی ویژن پرو: پشت آن چشمان عجیب و غریب

          عجیبترین ویژگی ویژن پرو اتفاقاً همان چیزی است که آن را تبدیل به یک محصول منحصر به فرد اپل میکند:‌ یک پنل گلس حبابی در قسمت جلویی که آن را از بدنهی آلومینیومی متمایز میکند، حتی زمانی که هدست خاموش است. ولی نکتهی عجیبتر زمانی است که هدست روشن میشود. به جای اینکه پشت گلس کاملاً شفاف باشد، یک صفحهی نمایش عدسی عجیب و غریب ویدیویی سه بعدی-مانند از چشمان کاربر نمایش میدهد که نگاه او را تقلید میکند. اپل نام این ویژگی را «نمایش بینایی» گذاشتهاست. زمانی که کاربر از درون هدست به شما نگاه میکند، یک جورهایی مثل این است که شما میتوانید از درون شیشهی دودی چشمان او را ببینید.

          منتقدان و ژورنالیستهای عرصهی تکنولوژی این ویژگی را عجیب، غیرعادی و با کاربرد مبهم توصیف کردهاند. ولی از لحاظ تعمیرات، به نظر میرسد که این یک نقطهی ضعف باشد. چه نیازی به اضافه کردن یک صفحهی نمایش، کانکتورهای بیشتر و کلی نقطه شکست یا خرابی است فقط برای یک ویژگی عجیب و غریب؟ به هر حال، کار ما این است که دستگاه را بشکافیم و ببینیم که چگونه کار میکند.

          از قبل حدس میزدیم که باز کردن هدست کار سختی خواهد بود (حدسمان درست بود). امیدوار بودیم که در این پروسه چیزی را خراب نکنیم (که کردیم). ولی ارزش این را داشت تا ببینیم که اپل چگونه این تکنولوژی جدید را درون این محصول جا داده است، از نمایش بینایی گرفته تا آرایش سنسورها، پک باتری و تراشهی R1. برای این کالبدشکافی از تمام توانمان استفاده کردیم، از عکسهای اشعه ایکس قاب هدست گرفته تا عکسهای میکروسکوپی کیفیت بالا از صفحههای نمایش.

          در فرآیند کالبدشکافی این محصول چیزهای جالب زیادی به چشممان خورد. به همین خاطر تحلیل این محصول را به دو قسمت تقسیم کردیم، قسمت دوم تمرکز بیشتری بر روی جزئیات سیستم لنز و تراشهها دارد.

          با ما همراه شوید تا برای اولین بار برویم پشت شیشه‌ی این محصول.

          پنل گلس با چسب سفت شده است و جدا کردن آن نیاز به اعمال گرما و زمان زیادی داشت، ولی در نهایت موفق شدیم که بدون شکستن گلس آن را جدا کنیم. البته ناگفته نماند که پنل گلس کاملاً هم سالم و بدون صدمه بیرون نیامد. روی گلس یک پوشش محافظ پلاستیکی وجود دارد که در این پروسه کمی خم شد و زیر حرارت تغییر فرم داد.

          فلز سنگین

          گلس تنها ۳۴ گرم وزن دارد و شاید به تنهایی سنگین نباشد، ولی وزن کل هدست ویژن پرو به همراه باتری بیش از یک کیلوگرم است. اینجاست که اپل زرنگی به خرج داده است. چیزی که با دقت در تمام عکسهای تبلیغاتی محصول پنهان شده، باتری اکسترنال هدست است که به جای اینکه درون خود هدست باشد، به صورت جداگانه در جیب شما قرار میگیرد. یکپارچه کردن باتری با هدست باعث میشود که به شدت سنگین شود. به علاوه، باتریهای مستقل برای ما یک نقطهی مثبت است. چرا که بالاخره چه یک سال دیگر چه سه سال، باتری از کار خواهد افتاد و آن زمان نیازی به انجام تعمیرات پیچیده نیست و میتوانید به راحتی باتری را جداگانه تعویض کنید. همچنین تیم سختافزار اپل باید حواسش به مقررات باتریهای محصولات الکترونیکی اتحادیهی اروپا که در راه است باشد. طبق این مقررات، تا سال ۲۰۲۷ همهی محصولات الکترونیکی باید دارای باتریهای قابل تعویض توسط کاربر باشند.

          پک باتری به تنهایی ۳۵۳ گرم وزن دارد و از ۳ عدد باتری هم سایز با باتری آیفون تشکیل شده که توان کلی آنها ۳۵.۹ وات ساعت است، یعنی کمی بیش از دو برابر باتری ۱۷.۳ وات ساعتی آیفون ۱۵. هر کدام از سلولهای باتری ۱۸۴ گرم وزن دارند. برای باز کردن پک باتری، باید با گرما اتصالات چسبی پیرامونی را نرم میکردیم و یک سری گیرهی فلزی یکبار مصرف را آزاد میکردیم. به علاوه تعداد زیادی پیچ باید باز میشد.

          همانطور که گفتیم، هدست و پک باتری در مجموع بیش از یک کیلوگرم وزن دارد،‌ این وزن سنگینی است. برای مقایسه، هدست Quest Pro ۷۲۲ گرم و Quest 3 ۵۱۵ گرم وزن دارند.

          ولی فقط وزن هدست نیست که باید در نظر گرفته شود، مهم ایجاد تعادل است. وزن هدست ویژن پرو به طور عمده روی صورت قرار میگیرد، تمام قطعات در جلو قرار دارند و حتی نوار دو حلقهای پرو هم بدون یک وزن برابرساز نمیتواند آن را خنثی کند. اپل طرحی برای پک باتری نصب شده در قسمت پشتی ثبت کرده که به نوعی میتوانست برای قسمت سنگین جلویی تعادل ایجاد کند. هرچند سخت به نظر میرسد که کسی بخواهد یک هدست با۱۵۰ درصد وزن سنگین تر را روی سرش بگذارد.

          به این ترتیب، اگر وزنی که روی صورت قرار میگیرد را در نظر بگیریم، ماژول صفحهی نمایش و باتری هدست Meta Quest Pro ۵۲۲ گرم وزن دارد. همین پنل در ویژن پرو ۵۳۲ گرم وزن دارد، یعنی تقریباً یکسان است. تفاوت اصلی در توزیع وزن و یک پک باتری سنگینتر در ویژن پرو است.

          طبق گفتهی کارشناس ما در آزمایشگاه کالبدشکافی، در نگاه اول همه چیز خوب است. وزن هدست آنقدر هم که فکر میکردم بد نیست. هرچند بیشتر وزن روی پیشانی و گونههایم احساس میشود نه روی سر که حس عجیبی دارد. مثل اینکه یک نفر سرم را به سمت پایین فشار میدهد.

          سربند

          هدست ویژن پرو دارای دو نوع سربند است، یک نوع سربند قابل تنظیم solo knit‌ یک سربند دوحلقهای. این سربندها به قسمت انتهایی پایههای هدست دست پشت اسپیکرها متصل میشوند. سربندی که در عکس‌های تبلیغاتی دیده میشود همان نوع قابل تنظیم Solo Knit است و ظاهر جالبی دارد. سربند دور پشت سر را میپوشاند و میتوانید با یک گردانه که در کنار قرار دارد آن را تنظیم کنید، شبیه به تنظیم یک کلاه ایمنی موتورسیکلت.

          طبق گفتهی کارشناس ما، جنس پارچه هدبند (سربند) خیلی خوب است و در عین حال به اندازهای قابلیت کشش دارد که میتواند یک دم اسبی را هم درون خود جا دهد.

          اسپیکرها درون دو نوار سفت جاسازی شدهاند که به هدست اصلی متصل میشود. برای رها کردن آنها، باید از ابزار خارج کردن سیمکارت کمک بگیرید. سوراخ آنها درون شقیقههای هدست اصلی قرار دارند و باندهای جداشدنی دارای یک ردیف اتصالات الکتریکی هستند، درست مانند کانکتور لایتنینگ. وجود قطعاتی که به سادگی جدا میشوند برای ما امیدوار کننده است. شاید باز کردن هدست آنقدر هم که فکرش را میکردیم سخت و ترسناک نباشد.

          طراحی قطعات مستقل و یکپارچه مشابه هدفون AirPods Max است. محصولات الکترونیکی پوشیدنی به راحتی آسیب میبینند و وجود ماژول اسپیکر قابل تعویض کاملاً منطقی است. سعی کردیم که اسپیکر را از درون قاب سیلیکونی دربیاوریم و بلافاصله کابلهای قالبی درون آن را شکستیم. اشکالی ندارد، نیازی به باز کردن ماژول اسپیکرها نیست.

          اسپیکرها رو به عقب به سمت گوشها قرار میگیرند. این مشخصاً یعنی که نمیتوانید جایی که سر و صدا زیاد است از آن استفاده کنید. در صورت ترجیح میتوانید AirPods Pro را استفاده کنید. در صورتی که میخواهید صدای بدون اتلاف و با تاخیر پایین داشته باشید (Low Latency) باید از ورژن USB-C ایرپاد پرو استفاده کنید.

          اتصال اختصاصی کابل باتری در سمت چپ قرار گرفته که با آهنربا در جا قرار میگیرد و سپس با یک پیچش قفل میشود. حتی اگر از این کانکتور غیراستاندارد خوشمان نیاید، دلیل وجود آن قابل فهم است. حداقل با این نوع اتصال دیگر کابل به راحتی در صورتی که به دستهی صندلی گیر کند یا توسط یک رهگذر مزاحم جدا نمیشود. ولی فیش تعبیه شده در طرف دیگر کابل غیرقابل هضم است. به جای اینکه کابل با یک فیش USB-C به پک باتری متصل شود، یک فیش که به نظر میرسد نوعی کانکتور لایتنینگ بزرگ باشد به کار رفته که برای باز کردن آن باید از یک گیرهی کاغذ یا ابزار خارج کردن سیم کارت استفاده کنید.

          وجود این کانکتور یعنی نمیتوانید از پک باتری USB-C دیگری که خودتان دارید استفاده کنید. این یک نقطهی ضعف است.

          محافظهای ضدنور دورچشم و بالشتکهای صورت

          هر صورتی منحصر به فرد است و به همین دلیل اپل ۲۸ نوع محافظ ضدنور دور چشم متفاوت ارائه کرده که قاعدتاً باید فرمها و سایزهای مختلف صورت را پوشش دهد. همچنین اگر بخواهید افزونهی لنز زئیس (Zeiss) استفاده کنید سایز محافظ ضدنور تغییر خواهد کرد. دلیل این امر آن است که کاربرد دیگر محافظ ضدنور دور چشم و باشتک اطمینان حاصل کردن از صحیح بودن موقعیت چشم نسبت به صفحههای استریو و سنسورهای چشمی است. به همین دلیل اپل هر سفارش ویژن پرو را به صورت سفارشی شخصی سازی می کند و هیچگونه تنظیمات استانداردی وجود ندارد.

          محافظهای ضدنور توسط آهنربا به هدست متصل میشوند. این هم امضاء اپل است، یا قطعات به شدت چسبکاری شده اند یا اینکه به شدت قابل تعویض هستند. دلیل این طراحی مستقل و ماژولار این است که راحت تر بتوان هدست را فیت صورت کاربرهای مختلف کرد. باید دید که آیا در آینده هم از همین روش استفاده خواهد شد یا اینکه راه سادهتری برای این مورد پیدا خواهد شد. ولی در حال حاصر، آهنربا نسبت به چسب ولکرو بهتر است چرا که محافظ ضد نور را درست در جای دقیق قرار میدهد. همانطور که شارژر MagSafe شارژر را میگیرد و درست روی حلقهی سیم شارژ آیفون تراز میکند.

          برای تمیز کردن محفظها، اپل توصیه کرده که از آب و مایع ظرف شویی بدون رایحه استفاده کنید. شستشو و تمیزکاری به خصوص برای کسانی که آرایش میکنند ضروری خواهد بود.

          زیر محافظهای آهنربایی یک محافظ دائمی نیز قرار گرفته که درون یک پارچهی بافتنی پوشیده شده و احتمال کثیف و لکه دار شدن آن کمتر است. همچنین برای دسترسی به قطعات داخلی هدست باید از راه این محافظ عبور کنیم. بعد از جدا کردن آن یک سورپرایز دیگر هم برایمان گنجانده شده: یک ورق کششی نازک از جنس پلاستیک. مطمئن نیستیم که کاربرد این ورق پلاستیکی پر کردن فضاهای خالی درون بافتنی است یا محافظت از قطعات داخلی در برابر ذرات غبار و خردریزهها.

          نمایش بینایی

          پنل جلویی ویژگی منحصر به فرد و مشخص هدست ویژن پرو است، ولی طبق نقد و بررسی هایی که دریافت شده، جنجالبرانگیزترین ویژگی آن نیز هست.

          طبق توضیحات امتیاز ثبت نمایش بینایی، سه حالت نمایش مختلف وجود دارد: «تمرکز درونی»، «اشتغال بیرونی» و «مزاحم نشوید». صفحات زیادی در این سند هست که تصویر حالات مختلفی که ممکن است روی صفحه نمایش داده شود را نشان میدهند، مانند چشمهای حیوانات کارتونی، تحلیل بیومتریک ثبت شده توسط سنسورهای دیگر، قلب هنگامی که کاربر با شخص محبوبش صحبت میکند. دوربین داخلی میتواند حالات احساسی مختلف را شناسایی کند و طبق آن عکسهایی را نمایش دهد.

          ایدهی جالبی است. ولی در عمل، صفحهی نمایش «بینایی» آنقدر تیره و کمکیفیت است که طبق گفتهی کاربران به سختی میتوان آن را دید.

          از قرار معلوم وقتی که این صفحه نمایش چشمان شما رو نشان میدهد، فقط یک ویدیو از چشمانتان را پخش نمیکند. بلکه تعدادی ویدیوی مختلف را از چشمانتان نشان میدهد. درون پوشش گلس سه لایهی مختلف مشاهده کردیم: یک لایهی گسترده، یک لایهی عدسی و صفحهی نمایش OLED.

          دلیل کیفیت پایین تصویر نمایش بینایی

          هدف اپل خلق یک ویژگی مشخص بود:‌یک صورت انیمیشنی سه بعدی. برای دستیابی به این هدف آنها مجبور به انتخاب گزینههای استراتژیک در حوزه‌ی طراحی و سازگارسازیهای زیادی بودند.

          مغز انسانها نسبت به حالتهای صورت بسیار حساس است، قسمت زیادی از این حساسیت به درک عمق مربوط میشود. اپل نیاز به خلق یک تصویر سه بعدی باورپذیر داشت. یکی از دلایلی که رندرهای سه بعدی واقعاً سه بعدی به نظر نمیرسند فقدان حالت برجسته یا استریوسکوپیک است. برای اینکه یک تصویر واقعاً سه بعدی به نظر برسد، لازم است که تصویری که با هر یک از چشمان میبینیم کمی متفاوت باشد. ویژن پرو برای حل این مشکل از لنزهای عدسی استفاده کرده است.

          تصویر نمایش داده شده توسط یک لنز عدسی (لنتیکولار) از زاویههای مختلف متفاوت است. این حالت با شبیهسازی حرکت توسط دو فرم از یک رویداد قابل دستیابی است. یا اینکه میتوان حالت برجستهی سه بعدی را با تصاویری که از یک جسم از زاویههای مختلف گرفتهشده است به دست آورد.

          ویژن پرو دارای یک لایهی لنز عدسی بر روی پنل OLED بیرونی است. سیستم عامل VisionOS تصاویر مختلفی از صورت رندر میکند (برای مثال الف و ب)، سپس آنها را جدا میکند و تصویر الف را برای چشم چپ و تصویر ب را برای چشم راست نمایش میدهد. این یک صورت سه بعدی با حالت برجسته ایجاد میکند. از آنجایی که تفاوت این زاویهها خیلی کم است برای فهم این مطلب نیاز به تصاویر میکروسکوپیک خاصی است.

          اینها سازگارسازیهایی هستند که برای خلق این حالت مورد نیاز بودند. به همین دلیل رزولوشن افقی به شدت کاهش پیدا کرده چون بین چند تصویر تقسیم شده است. برای مثال، اگر دو تصویر بر روی صفحهی نمایش ۲۰۰۰ پیکسلی نشان داده شوند، هر تصویر فقط ۱۰۰۰ پیکسل افقی در اختیار دارد. هرچند دقیقاً نمیدانیم رزولوشن صفحهی نمایش بیرونی هدست چقدر است، یا تعداد تصاویری که در هم تنیده شده اند، ولی نکتهی قاطع این است که رزولوشن کاهش پیدا کرده است. به همین دلیل تصویر «نمایش بینایی»‌ در این حد مات است.

          جلوی لایهی عدسی یک لایه لنز پلاستیکی دیگر با همان قوس عدسی وار قرار گرفته است. به نظر میرسد این لایه تصویر صورت نمایش داده شده را میکشد تا به اندازهی پهنای ویژن پرو دربیاید. در صورتی که این لایه را حذف کنیم تصویر چشمان نمایش داده شده به طرز عجیبی گرفته به نظر میرسد.

          به علاوه، احتمالاً‌ لنز زاویهی نمایش موثر را محدود میکند. زمانی که این جلوهی بصری فقط به خط مستقیم روبروی ویژن پرو محدود میشود، آرایههای بصری که از زوایای تنگ و شدید دیده میشوند محدود میگردند. ایراد قضیه این است که یک تصویری که خودش مات و پیچیده است از یک لایه لنز دیگر رد می شود. این باعث میشود تصویر مات و تیرهتر شود.

          افزونهی لنز، صفحههای نمایش استریو

          میتوانید تصویر اشعهی ایکس افزونهی لنز Ovoid را در این تصویر ببینید.

          هنگامی که ویژن پرو را بر روی چشمانتان قرار میدهید، دستگاه به طور خودکار فاصلهی بین دو مردمک چشم را تنظیم میکند. ولی برای حالات خاص دیگر نیاز به لنزهای طبی است.

          فروشگاههای اپل دستگاهی دارند که وقتی برای تست هدست اقدام میکنید شمارهی لنز طبی چشمانتان را تشخیص میدهند. برای کاربرانی که دارای شرایط چشمی خاصی هستند (مانند انحراف چشم) که در ویژگی ردیابی چشم دستگاه اختلال ایجاد میکند، ویژن پرو در قابلیتهای دسترسی، کنترلهای تعاملی جایگزینی ارائه میکند. ولی طبق شنیدههایمان این لنزها برای افرادی که چشمان آستیگمات دارند (یعنی ۴۰ درصد جمعیت) در دسترس نیستند. افزونههای لنز طبی باید با دستگاه «جفت» شوند.

          این هم یک تصویر اشعهی ایکس ۳۶۰ درجه از هدست ویژن پرو.

          تراشههای R1 و M2

          هدست ویژن پرو دارای تراشهی M2 Mac به همراه تراشهی جدید R1 است که کاربرد آن به طور اختصاصی برای پردازش ورودی از ۱۲ دوربین، سنسور LiDAR، و دوربین TrueDepth با کمترین میزان تاخیر است.

          برای اینکه تاخیر پیش نیاید، تراشهی R1 از یک سیستم عامل بی درنگ (Real-time) استفاده میکند. این بدان معنی است که امور همیشه در یک زمان مشخص و تعیین شده اجرا میشوند. بیشتر کامپیوترها دارای سیستم عامل اشتراک زمانی (Time-Sharing) هستند که امور را در حین اجرا زمانبندی میکند و این میتواند منجر به تاخیر شود. به حرکت لگ دار موس یا دایرهی چرخان ویندوز فکر کنید تا منظورمان را متوجه شوید. این سیستم به درد امری اساسی مثل رندرینگ نمیخورد. هرگونه گلیچ میتواند تکان دهنده یا در بدترین حالت تهوعآور باشد. حتی میتواند باعث شود که تلوتلو بخورید و زمین بیفتید.

          یک محصول فوقالعاده، با یک انتخاب طراحی واقعاً عجیب

          در اولین نسل آیفون هم شاهد همین موضوع بودیم. وقتی تراشههای کمتوان نمیتوانستند از پس بارگذاری و رندر صفحات با سرعت لازم برآیند، صفحهی نمایش به یک صفحهی شطرنجی خاکستری و سفید تبدیل میشد. اپل پاسخدهی را نسبت به وضوح گرافیکی در اولویت قرار داده بود. این بار، آنها وضوح گرافیکی و پاسخدهی را نسبت به توان باتری، وزن و حرارت در اولویت قرار دادهاند. با توجه به اهمیت تجربهی کاربری هنگام کار با هدست واقعیت افزودهی اپل، احتمالاً برای اولین نسل دستگاه این تصمیم درستی بوده است.

          ویژن پرو یک پروژهی جاه طلبانه است. درست است که وزن زیادی دارد، گلس آن حساس و شکننده است و باتری سیمی میتواند آزاردهنده باشد، ولی اپل توانسته است که توان یک Mac، به همراه کارآیی یک تراشهی AR جدید را در یک کامپیوتر که میتوانید روی صورتتان بگذارید جا بدهد.

          از لحاظ تعمیرپذیری خیلی دستگاه ایدهآل نیست، ولی از طرف دیگر، برخی از اتصالات آن بسیار خوشحال کننده هستند. تیم کالبدشکافی ما وقتی متوجه شد که بازوهای کناری به راحتی توسط یک ابزار خارج کردن سیم کارت درمیآیند از خوشحالی بالا و پایین پریدند.

          پس چرا برای محصولی که سالها طول کشیده تا ساخته شود و امید اپل برای آیندهی کامپیوترهای شخصی است، آنها نتوانستند استانداردهای خود را برای صفحهی نمایش بینایی اعمال کنند؟

          صفحهای تیره و بی کیفیت که کلی وزن و حجم و پیچیدگی به قسمتی از هدست که نسبت به وزن بسیار حساس است اضافه میکند. آیا تیم طراحی و توسعه مهلتشان تمام شده بود و نتوانستند کارایی لازم را در مدت داده شده به دست آورند؟ آیا این یک خطا در آخرین مراحل تولید است؟ به هر حال، مسلماً ارائهی آن به بازار انتخاب ساده ای نبوده است.

          ما از زمان اولین Oculus همواره هدستهای واقعیت مجازی را باز کردیم و همیشه هم سورپرایز شده ایم. طراحی مکانیکی و اپتیکال بسیار جالبی در این دستگاه گنجانده شده است. یکپارچه سازی بی نقص سنسورها برای ردیابی موقعیت واقعاً خارق‌العاده است و مشتاقانه میخواهیم ببینیم که چگونه توانستند این کار را بکنند.

          تحلیل ما هنوز تمام نشده است، هنوز قسمت های زیادی درون این دستگاه برای بررسی وجود دارد. در قسمت بعدی می رویم سراغ صفحههای نمایش داخلی، آرایش سنسورها و یک نمرهی تعمیرپذیری به دستگاه میدهیم.

          منبع: ifixit.com

          نظرات کاربران

          کاربر گرامی؛
          تاکنون نظری برای این پست ثبت نشده است.

          نظر خود را بنویسید

          کاربر گرامی؛
          لطفا قبل از ثبت سوال و پرسش خود به موارد زیر دقت نمایید:
          • برای ثبت نظر، در ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.
          • از ثبت چند نظر تکراری خودداری نمایید.
          • نظرهای شما پس از تایید تیم پشتیبانی نمایش داده خواهند شد.
          • نظرهایی که بصورت فینگلیشی نوشته شوند تایید نخواهند شد.
          • در صورت داشتن هرگونه سوال خارج از پست می توانید از صفحه پرسش و پاسخ اقدام نمایید.
          آی آر فیکس